♥♥ فرشته های روی زمین ♥♥

گشت و گذاری در عکسها

داشتم تو کامپیوتر می گشتم که چشمم به چند تا عکس از شما افتاد و گفتم بذارمش اینجا این عکس مال اسفند 89 که تازه علیرضا به دنیا اومده بود وما خونه خاله اعظم بودیم این عکس مال اردیبهشت امسال که آقا پرهام را قبل از حمام رفتن خونه مامان جون نشون می ده آخه شما دوتا هیچکدوم از حموم رفتن خوشتون نمیاد و باید با کلی مقدمه چینی تشریف ببرید این عکس هم توضیحش مثل عکس اوله این عکس مال اسفند 89 وقتی رفته بودیم ازتون عکس بگیریم که روی لیوان بندازیم من عاشق اون نگاه معصومتم طاها ...
30 تير 1390

برای دوست خوبم مامان ماهان

بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افق های باز نسبت داشت و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید                                                                                          &nbs...
30 تير 1390

امان از دست تو پرهام

سلام آقا پرهام گل: اون عکسی که واسه مسابقه گذاشتم مامانی واقعی هااااااااااااااااا خونه مامان جون بودیم شما تو حیاط تشریف داشتین با مامان جون ومامان جونم مشغول آب دادن باغچه منم تو حیاط بودیم در یک چشم به هم زدن دیدیم شما بالا تشریف بردید مامان جون طفلک کلی ترسیده بود ولی من خندم گرفته بود گفتم مامان تو رو خدا بذار یک عکس بگیرم مامان جونم اولش کلی دعوام کرد ولی بعد راضیش کردم و ازت عکس گرفتم و اما امروز بعد از ظهر بابا که از سرکار اومد یک خورده بی حال بود منم داشتم براش چایی نبات درست می کردم و شما و طاها هم روی تراس بازی می کردید فقط چند لحظه اون بیرون تنها بودید تا من رفتم برای بابا چایی بیارم زود اومدم بیرون که منظ...
29 تير 1390

بازگشت

سلاممممممممممممممممم خیلی وقته ننوشتممممممممممممممم دلم برای همه دوستهای خوبم تنگ شده بود یک دنیا از همتون ممنونم که به یاد من بودید و به من سر می زدید راستش خیلی گرفتار بودم و حوصله هم نداشتم ولی دلم تنگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ شده بوددددددددددد برای اینجا و همه شما دوستهای خوبم هی دنبال یک فرصت مناسب می گشتم برای دوباره نوشتن تا اینکه به یکی از دوستهای خوبم قول دادم به همتون سر می زنم قول می دمممممممممممممممممممممممم ...
28 تير 1390

نامه ای برای دوست داشتنی ترین پدر دنیا

سلام بابای خوبم: می دونم که اینها رو می بینی و از دلم خبر داری بابایی این روزها که میشه دلم خیلی می گیره روز تولد بزرگترین مرد عالم که من خیلی هم دوستش دارم برای من غمگینه چون سالهاست تو رو ندارم سالهاست که نیستی تا بیام و دستهاتو ببوسم و بگم چقدر عاشقتم بابای خوبم اونقدر دلم برات تنگ شده اونقدر دلم هواتو کرده الان که دارم اینها رو می نویسم اشک چشمام نمی ذاره درست تایپ کنم بابای مهربونم هر چی از سنم بیشتر می گذره می فهمم تو چقدر بزرگ و مهربون بودی چقدر نجیب و پر صلابت بودی چقدر من با تو راحت بودم چقدر دوست خوبی برام بودی بابا نبودنت خیلی خلا بزرگی تو زندگی ماشد نمی دونم چرا می گن خاک سرده هرچی از رفتنت گذشت بیشتر دلتنگت شدم هیچ چیز...
24 خرداد 1390

بدون عنوان

  خداوند به سه طريق به دعاها جواب مي دهد………: او مي گويد آري و آنچه مي خواهي به تو مي دهد… … او ميگويد نه و چيز بهتري به تو مي دهد… ... … او مي گويد صبر كن و بهترين را به تو مي دهد ...
16 خرداد 1390

بدون عنوان

سلام پسرای گلم: خیلی وقته براتون ننوشتم راستش دلایل زیادی داشت حالا بگذریم نمی دونم وقتی بزرگ می شید اصلا اینها رو می خونید یا نه تازه کلی هم توی یک دفتر براتون نوشتم نمی خونید؟ خیلی بی معرفتید اگه نخونید ولی خدائیش هم خیلی وقتتون رو می گیره ولی سعی کنید بخونید شاید خیلی چیزها براتون جالب باشه واما بگم از این روزها........... این روزهای گرم پرهام خیلی گریه می کنه نمی دونم از دندوناشه یا نه ولی فکرنکنم فکر کنم حالا چون فهمیده شده ولی نمی تونه حرف بزنه منظورش رو با گریه به ما می فهمونه البته گریه که چه عرض کنم با جیغ بعضی وقتها خیلی کلافه میشم ولی سعی می کنم هر جور شده با بازی سر گرمش کنم واما طاهای گلم هم به تقلی...
9 خرداد 1390

مادر

  مادرم: قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار، تا چشمانم بهشت را نظاره کنند.. .       مادرم هستی من ز هستی توست تا هستم و هستی دارمت دوست   ...
2 خرداد 1390