حکایت این روزهای ما
سلام گل پسرای من:
از این روزهامون براتون بنویسم که......
دیگه طاها کاملا مشکل پوشکش بر طرف شد حتما می گی چرا اینقدر دیر؟
بالاخره یک مشکلاتی بود که نمیشه اینجا گفت فردا یکوقتی با زن وبچت می خونی مادر خجالت می کشی
ولی قربونت برم خیلی منو اذیت کردی سر این مسئله یعنی یک معضلی شده بود که بالاخره تموم شد حالا دیگه بعضی وقتها بدون اینکه به من بگی خودت لگنت رو میاری و .......
ولی مامانی همش تقصیر تو هم نبود این ماجرای شما دوتا پشت سر هم بهر حال یک سناریوی خاصی داره ولی خدا روشکر
از شیرین زبونیتم که چی بگم دیگه همین الان اومدی به من گفتی بیا بازی کنیم منم گفتم مامانی کار دارم می دونی بهم چی گفتی ؟
پس برو یک طاهای دیگه برای خودت پیدا کن منم میرم یک مامان دیگه پیدا می کنم
یک جواب دندان شکنی به من دادی که........
بله دیگه قربونت برم من اینم آخر و عاقبت ما......
یا مثلا کارتون نینجا ها رو می ذاره بهت می گم این کارتون زشته مامان آخه خدائیشم اون کارتون همش بزن بزنه من نمی دونم چرا توی برنامه خردسالان می ذارن
می دونی بهم چی می گی:می گی مامان برای تو زشته برای من خیلی هم قشنگه
قربون اون شیرین زبونیت برممممممم
راستی بالاخره ماشین مک کوئین پیدا کردیممممممم یعنی خاله سحر پیدا کرد نمی دونی با چه عشقی باهاش بازی می کنی یک لحظه از خودت جداش نمی کنی
خیلی حرف دارم ولی وقت ندارم می خوام شما دوتا رو ببرم حموم خدا به خیر کنه بعدا برات می نویسم