بدون عنوان
اولا بگم که عاشقتونم و هرروز این عشق داره جنسش فرق می کنه از صبح تا بعدازظهر که سه تایی با هم تنهاییم کلی تو سر وکله هم می زنیم
با هم بازی می کنیم کتاب می خونیم شما دوتا با هم دعوا می کنید
با هم جیغ می زنید .....منم دنبال شما همینجوری یا قاشق به دستم یا تو دستشوییم یا دارم سرمو می کوبم به دیوار اینقدر جیغ می زنید(شوخی کردمااااااااااا) یا هم مشغول تمیزکردن خونه ای که هیچوقت تمیز نمیشه
یعنی خدائیش شما دوتا گل پسر من نمی ذارید که تمیز بمونه می دونید تو دنیا از هر چیزی برام مهمتر خوشحالی و شادی شما ست اگه بخوام مدام بهتون بگم بکن نکن نشین بشین نخور نرو
چرا ریختی؟چرا اسباب بازیهاتو آوردی؟می دونم که اصلا جالب نیست و اعتماد به نفستون رو کم می کنه اصلا دوست ندارم اینجوری باشم هر چند همیشه خونه ما شلوغه و شما دوتا هر کاری بخواهید می کنید (البته نه هر کاری هاااااااا از بچه لوسم خوشم نمیاد گفته باشم)این یک مقوله جداست
خلاصه ادامه کارهاتون :یا یکی تون سوت می زنه با سوت اسباب بازی یکی هم همش دنبالم مامان مامان ماما........ماما هی بلند تر می شه صدا تامامااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خلاصه روزگاریه........ البته الان روزهای پادشاهی منه ولی هرچی هست عاشقتونم
وقتی هم بابا میاد که شما دوتا رو سر و کله بابا بعد هم که فیلتون یاد هندوستان و دد حالا یا منه بدبخت آواره کوچه ها یا مامان جون و بابا جون
امروز براتون با چادر های نماز خودم خونه درست اینقدر کیف کردین که خدا می دونه یک غذای ابتکاری هم درست کردم هر چی فکر کردم دیدم امروز اصلا حوصله پختن غذای تکراری ندارم بنابراین با کلی ذوق به خرج دادم و کتلت عدس درست کردم
مزه اش رو نمی دونم ولی شما دوتا که تو خونتون خوردین خداروشکر
هر چی دم دستم بود توش ریختم آخه این طاها جونم زیاد خوش غذا نیست و چندروز بود غذای خوبی نخورده بود واقعا نمی دونستم باید چکار کنم خلاصه که شما خوشتون اومد ازتون عکسم گرفتم ولی راستش اینقدر شلوغ خوردین که نمی تونم اینجا بذارم
راستی میخواستم در مورد حرف زدن پرهام بنویسم باشه واسه بعد.........
**************************************
پی نوشت:
دوستهای خوبم
سلام دوستهای خوبم ممنونم که به ما سر می زنید
راستش دوستهای گلم که تازه باهتون آشنا شدم به وبلاگ بعضی هاتون هر کار می کنم نمی تونم سر بزنم لطفا آدرس وبلاگتون رو از طریق تلگراف برام بفرستید
راستش بعضی ازدوستام درمورد دوتابچه پشت سر هم ازم سوال کرده بودند می دونید دوستهای خوبم فاصله سنی بچه ها خیلی مهمه فاصله بچه های من دوسال بود و من خیلی خیلی سختی کشیدم می دونید اولش همه به من گفتند فکر کن دوقلو داری بعد یکی ازدوستام که دوقلو داره وقتی منو دید گفت اینجوری خیلی سخت تره
می دونید چون خواسته هاشون فرق می کنه و اونی که بزرگتره اونقدر بزرگ نیست که بفهمه بنابراین شرایط یک خورده سخته
در ضمن حتما می دونید که از نظر پزشکی هم برای سلامتی مادر لازمه که سه سال بین هر زایمانش فاصله باشه درسته همه می گن اولش سخته بعد راحت میشی ولی به نظر من فاصله بچه ها 3سال تا 3 سال ونیم خیلی خوبه باشه
بازم هر سوالی داشتید مشتاقانه جواب می دم
همه چیز رو نمی تونم اینجا بگم
ممنونم دوستتون دارم