♥♥ فرشته های روی زمین ♥♥

من استعفا می دهم

1390/1/31 9:51
نویسنده : مامان سارا
582 بازدید
اشتراک گذاری


بدینوسیله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم و مسئولیتهای یک کودک هشت ساله را قبول می کنم.
می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون می توانم آن را بخورم!
می خواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم و با دوستانم بستنی بخورم .
می خواهم درون یک چاله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.
می خواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چیز ساده بود، وقتی داشتم رنگها را، جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را یاد می گرفتم، وقتی نمی دانستم که چه چیزهایی نمی دانم و هیچ اهمیتی هم نمی دادم .
می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوب هستند.
می خواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است و می خواهم که از پیچیدگیهای دنیا بی خبر باشم .
می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم، نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری، خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب، جریمه و ...
می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم، به یک کلمه محبت آمیز، به عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، و به . . .
این دسته چک من، کلید ماشین، کارت اعتباری و بقیه مدارک، مال شما.
من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

شیرین مامان نیما
31 فروردین 90 9:54
نمی دونم دلم میاد از بزرگسالی استعفا بدم ؟


ولی باور کن من خیلی دوست دارم
مامان حسین
31 فروردین 90 10:30
کاش می شد منم از بزرگسالی استعفا بدم.
اما حیف که نمیشه.به قول معروف آش کشک خالمه.



واقعا گلم همینطوره
مامان ماهان
31 فروردین 90 11:10
من که خیلی دوست دارم استعفا بدم دوست جونم خیلی زیبا بود


خواهش می کنم عزیزم قابلی نداشت
مامان فرشته
31 فروردین 90 11:56
سلام سارا جونم بیا این گیسو رو بی زحمت نگه دار آخه تو بچه کم داری ههههه چون منم استعفا دادم اما نمی تونم گیسو رو با خودم ببرم !!!!!!!!!!!!
بوسسسسسسس


حاضرم گلم نگهش دارمممم بوسسسسسسسسس
مامان آنیسا
31 فروردین 90 13:38
سلام عزیزم مطالبت همیشه به من آرامش میده
طاها و پرهام گل چطورند


ممنونم عزیزم لطف داری
مامان روژین
31 فروردین 90 15:11
استعفا شما پذیرفته نیست برید به کارهاتون برسید لطفاً .(یه چهره پر از ابهت رو تصور کن .)


راست می گی خانمی درسته
تو رو از آبنبات ساختن
31 فروردین 90 15:36
واااااااااااای حتی از حوابایی که به کامنت ها دادی هم معلومه که چقدر خسته ای ...

باید برای خودت هدف پیدا کنی ...
می شه به خاطر همه ما هم که شده یه هدفی برای خودت پیدا کنی ؟


راستی یه سوال... تا حالا فکر کردی که ... فکر کردن ... رو یاد بچه هات بدی ... برای این کار چه کار کردی ؟ یا چه کار باید کرد ؟ نتیجه هم داده ؟


فکر زیامی کنم شاید همین فکرها خسته ام کردن
رز
31 فروردین 90 23:42
این آرزوی همه ماست ولی چاره ای نیست عزیزم بایدادامه داد
محمد گیان
1 اردیبهشت 90 10:24
سلام آخ که چقدر به دلم نشست این مطلب باور کن دوست دارم که استعفا بدم ولی نمیشه امکان نداره .


قربونت برم عزیزم خوشحالم که خوشت اومده
آزاده
1 اردیبهشت 90 11:43
نمیدونم چی بگم !!!!!!!!!!
مامان ماهان
1 اردیبهشت 90 12:06
ممنونم خاله جونی
مامان فرشته
1 اردیبهشت 90 13:46
سلام گلم خوبی ؟بوسسسسسس


ممنونم عزیزم
نسترن
1 اردیبهشت 90 15:49
واااااااای سارا جون چه حیف شد. اینشالاه سری دیگه باهم میریم. متنی که نوشتی خیلی خوب بود. ممنون


آره خانمی خیلی حیف شد قابل تو رو نداشت
مامان غزل
1 اردیبهشت 90 17:04
سلام عزیزم.
مرسی که سر زدی.
منم میخوام استعفا بدم.
فقط به خاطر شکلات وبستنیش


خواهش می کنم آره باهات موافقم
آبجی فهیمه
1 اردیبهشت 90 17:09
سلام مامان سارا:
خیلی قشنگ بود...
ممنون که به وب ریحانه جون اومدید...
ما وب شما رو لینک کردیم...
اگه شما دوست داشتید وب ما رو با اسم (((ریحانه،فرشته زمینی))لینک کنید
راستی...طاها جون خیلی ناسه.


خواهش می کنم عزیزم چشم
mamane radin
1 اردیبهشت 90 17:13
خیلی جالب بود . اگه میشد خیلی عالی بود من هم از 10 سال پیش استعفا میدادم
عزیزم رادین و لینک کن ممنونم.


قابلی نداشت گلم حتما
مامان روان شناس
1 اردیبهشت 90 22:27
منم می خام استعفا بدم خدایااااااااااااااااااااااااااااااا
سفانه
2 اردیبهشت 90 8:51
اااااااااااااای جونم سارا جون خدا دو تا پسرهای گلت رو برات نگه داره ایشالله. خیلی از آشناییت خوشحال شدم....... روی ماه پسرها رو ببوس
مامان شیما وحدیث
2 اردیبهشت 90 12:24
سلام سارا جون .ممنون که اومدی وسرزدی .راستش وبخوای من یکی هم که خیلی دلم میخواد ازبزرگی استعفا بدم و به دوران کودکی ویا حتی نوجوانی برگردم . اما افسوس وصد افسوس که نه میشه ونه میتونیم . بازم بیا
مامان زهرا نازنازی
2 اردیبهشت 90 21:39
(\__/) (>'.'
شمیلا
2 اردیبهشت 90 22:39
سلام سارا جون... فعلا فقط وقت کردم به شما جواب بدم... ممنون از این همه محبتت... دست راستت رو سر من... منم بذار توی کیفی چیزی ببر با خودت... هه هه ...


خداروشکر برگشتی بالاخره خوش اومدی
مامان كيانا
3 اردیبهشت 90 13:58
گاهي وقتا منم از بزرگ سالي استعفا ميدم و ميشم يه دختر كوچولو وپابه پاي دخترم بازيو شادي ميكنم...نميدوني چه لذتي داره مثل خوردن يه ليوان آب خنك توي گرماي داغ تابستون
مامان جون پايين
7 اردیبهشت 90 21:15
من بايدبااستعفات موافقت كنم كه نميكنم ولي بايك شرط قبول ميكنم كه باهم استعقا بديم ...!آبليمو باكلينكس ....
مامان مريم
9 اردیبهشت 90 11:01
سلام سارا جون پسمل نانازات چطورن.متنت عالي بود.قربون مهربونيات.مگه ميشه من فراموشت کنم.ديدي که بعد از مدتي اومدم اپ کردم.اينترنتم کم سرعته چند ساعت طول ميکشه تا باز شه.بذار پر سرعتش کنم تند تند ميام تا کلافه شي اونوقت بگي واييييييييييييييييييييييييييي.


خدا کنه عزیزم تو بیا