بدون عنوان
کاش زودتر برات می نوشتم ولی باور کن فرصتشو نداشتم پسرم آخه تو خیلی کوچک بودی که داداشی اومد ولی حالا دیگه سعی می کنم از کوچیکیهای تو شروع کنم تا بعد نوبت پرهام بشه می دونی مامانی تا وقتی برای واکسن ۴ ماهگیت بردمت مرکز بهداشت نمی دونستم چقدر دوستت دارم وقتی می خواستن واکسنتو بزنن فهمیدم خدایا این موجود کوچولو پسر من وچقدر دوستش دارم همون وقتها بود که برای اولین بار خودم بردمت حموم وای چقدر دوست داشتنی بود تا اون موقع با مامان جون می رفت ی حموم خلاصه پسرم هرچی بزرگتر شدی علاقم بهت بیشتر شد و می شه ...
نویسنده :
مامان سارا
14:19