شعر(2)
شما دوتا شعر خیلی دوست دارین و هر روز کلی شعر با هم می خونیم اینم یکی از اون شعرهاست که با کلی ذوق زدن من با طاها (البته طاها شکسته بسته )می خونیم و پرهامم ذوق می زنه
تو حوض خونه ما
ماهیهای رنگارنگ
بالا و پایین می رن
با پولکای قشنگ
کلاغه تا می بینه
کنار حوض می شینه
می خواد ماهی یگیره
ماهیا تا می بینن
.به زیر آبها میرن
کلاغ شیطون می شه زار و پریشون
یکی شعر دیگه هم این شعر معروف آقا خرگوشه و خاله موشه است که ما به ربطه این دوتا پی نبردیم و این شعر بیشتر در مواردی خونده می شه که شما دوتا وقتی توی ماشین هستیم ماشین رو روی سرتون می ذارید و من بیچاره اونقدر شعر می خونم که صدام می گیره
یه روز یه آقا خرگوشه
رفت پیش یک بچه موشه
موشه دوید تو سوراخ
خرگوشه گفت: آخ
وایسا جونم کارت دارم
من خرگوش بی ازارم
کاریت ندارم
از سوراخت بیا بیرون
نمیخوای مهمون
مادر موشه عاقل بود
زنی باهوش و کامل بود
نگاهی کرد به خرگوش
گفت به بچه موش:
نترس جونم اون مهمونه
خیلی خوب و مهربونه
زود برو به اون سلام کن
بیارش خونه.