♥♥ فرشته های روی زمین ♥♥

ماجراهای پارک رفتن

1390/2/3 21:53
نویسنده : مامان سارا
484 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرای من:

دیروز جمعه بود و من وبابا تصمیم گرفتیم شما دوتا وروجک رو ببریم پارک آخه می دونین توی این یکسال و  هفت ماه گذشته که آقا پرهام گل تشریف آوردن ما اصولا جایی رفتنمون فقط با ماشین یعنی به عبارتی ماشین گردی

آخه با شما دوتا نمیشه جایی رفت خیلی سخت بود از وقتی آقا پرهام گل راه رفتن رو یاد گرفتن هم که زمستون بودو ما زیاد جایی نمی رفتیم ولی حالا که هوا خوبه و ما باهم می تونیم بیرون بریم می دونین چه جوریه؟

همه باید دنبال یک موجود کوچولو به نام پرهام بدویم  بله پرهام جونم شما اصلا امان نمی دی به محض اینکه از ماشین پیاده میشیم شما بدو ومن وبابا وطاها البته طاها کلی ذوق می کنه ولی من وبابا پدرمون در میاد

خلاصه دیروز صبح هرچی با بابا فکر کردیم کجا بریم که بتونیم یک ۱ساعتی دووم بیاریم عقلمون به هیچ کجا نرسید جز پارک ملت که هم بزرگ و هم شما دوتا راحت می تونین بازی کنین

وقتی رفتیم تو پارک می خواستیم ازتون عکس بگیریمولی مگه می ذاشتید یا طاها فرار می کرد یا پرهام خلاصه با هزار بدبختی از صدتا عکس این چند تاشو تونستم جدا کنم

آقا پرهام در حال رقص

توی عکس بالا طاها جونم منتظر بودی این آب پاشهای که می چرخند برسن و تورو خیس کنن

من واقعا نمی فهمم تو این عکس چرا هرکدومتون به یک سمت تشریف می برید

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (33)

مامان قندعسل
3 اردیبهشت 90 16:20
خاله قربونشون بره...الهی دورتون بگردم پت و مت خاله ههههههههه
مامان حسین
3 اردیبهشت 90 19:13
سلام سارا جون عکسای قشنگی هستن.سارا جون خوب کاری کردی دو تا پشت سر هم اوردی .هر چند سخته ولی یه کم که بزرگتر بشن خیلی خوبه .
دانیال عشق عمه رویا
3 اردیبهشت 90 20:23
سلام مامان سارای خوبم خوبی خانوم؟؟؟ عصرت بخیر اره میدونم خیلی عقب موندم از خاطره ها همین دورو ورام وای انقدر سرم شلوغ که خدا میدونه عزیزم مرسی که به یادمی و بهم سر میزنی ..گل پسرا چطورن؟؟؟ روی ماهشون رو ببوس
مرجان مامان غزل
3 اردیبهشت 90 20:40
سلام سارا جونم. محو تماشای عکس پسرا بودم غذام سوخت. فدای سرشون.از طرف من ببوسشون.
مامان ماهان
3 اردیبهشت 90 20:41
چه پسرای نازی ماهانم اینطوریه وقتی میرم بیرون شروع میکنه به دویدن منم دنبالش با هم همدردیم بووووووووووووووس
آبجی فهیمه
3 اردیبهشت 90 21:00
سلام: این لحظات خیلی به یاد ماندنی هستن...خدا حفظشون کنه X من 18 سالمه و ازدواج کردم...خونه ی خودم هم زندگی میکنم... امسال کنکور دارم... از طرفی هم خودم و هم همسرم بچه خیلی دوست داریم... نمی دونم چیکار کنم...راهنمایی کنید:
مامان فرشته
3 اردیبهشت 90 21:07
سلام عزیز دلمممممممممم الهی من قربونشون برم وای معلومه از عکسا که هوا عالی بوده خوش باشید همیشه مهربونممممممم
نسترن
4 اردیبهشت 90 8:19
سلام خانومی. چه عکسای قشنگ وباکیفیتی. پسرای گل وشیطونتو ببوس


ممنونم گلم
شیرین مامان نیما
4 اردیبهشت 90 8:45
سلام سارا جون چقدر گل پسرات ناز شدند ما شاال.. می بوسمتون.


قربونت برم خانمی
رز
4 اردیبهشت 90 11:37
قربون هرسه تاتون برم خیلی عکساشون زیباست فوق العاده بود بادیدن عکساجون گرفتم ببوسشون خوش باشی عزیزم


ممنونم عزیزممممممممممممممم
آزاده
4 اردیبهشت 90 12:54
وای عزیزم چقدر ماهین شما دو تا ... کلی ذوقشون کردم
خدا حفظشون کنه و مایه افتخار بابا و مامان بشن


ممنونم عزیزمممممم پارسا جونم گلم همینطور
مامان رادین
4 اردیبهشت 90 13:00
خانمی لینکتون کردم. اگر دوست داشتین رادین و لینک کنین. ممنون


منم لینک کردم شمارو ممنونم
مامان پرهام
4 اردیبهشت 90 13:10
سلام. ايشاللا هميشه خوش بگذره خوشگلا![hr
مرسی خاله جونمممم
مامان شیدا
4 اردیبهشت 90 14:52
سلام سارا جونم خوبی؟پارک خوش گذشتعکسای قشنگیه خاله فدای هر دوشونبوسسسسسسسسس


ممنونم عزیزم جای شما خالی ما که همش دویدیم شیدا جونم
مامان نی نی ناز
4 اردیبهشت 90 15:25
سلام عزیزم....
با دیدن فرشته های نازت کلی روحیه گرفتم....
ان شالله خدا برات حفظشون کنه....
قدر این روزای خوشت رو بدون ....
خدا انشالله برات نگهشون داره و خوش و سلامت باشید....

خوشگلای ناز خاله با دلای پاک و مهربونتون نی نی ناز ما رو دعا کنید.


ممنونم عزیزمممم خوشحالم که به من سرزدی منتظر خبرای خوبیم
مامان ابوالفظل
4 اردیبهشت 90 17:16
سارا جون خوبی. پرسیده بودی چرا آقا ولی آخه انقدر این ابوالفظل فیلم و کارتون نگاه میکنه از فیلم دربه در ها این اسمو برای پلنگ صورتیش انتخاب کرده
روی ماه پسراتو ببوس . بای


ای خدا چه جالب
مامان صدرا
5 اردیبهشت 90 7:59
سلام سارا جون چه كار خوبي كردين كه با بچه ها رفتين پارك خيي مزه ميده ، متاسفانه منو صدرا و بابا حميد اين كار رو زياد انجام نميديم ولي تشويق خوبي بود برام هميشه كنار فرشته هاي نازنينت خوش باشي خانمي
محمد گیان
5 اردیبهشت 90 15:31
سلام خاله سلام فرشته ها خوبین پارک خوش گذشت همیشه به گردش عکسهاتونم خیلی قشنگ شده دست مامان گلتون درد نکند


ممنونم عزیزم جای شما خیلی خالی بود
مرجان مامان غزل
5 اردیبهشت 90 16:04
سلام سارایی.خوبی؟پسرا خوبن؟

با دوستای دوره دبیرستان بودم کم پیدا بودم عزیزم.

چه پس زمینه خوشملی گذاشتی .مبارک عزیزم.
اینم بوس جوجه های خاله


ممنونم خاله جونم
مامان محمد پرهام
5 اردیبهشت 90 16:16
آخ عزیزم درکت می کنم که من با یکی وقتی می رسم خونه آه از نهادم بلند می شه،چه برسه به شما که دو تا دارین
ولی انشااله سالم باشن و شمام دائم در حال دویدن دنبالشون
آخ کاش یکی از شما دو تا عکس می گرفت و اینجا آپلودش می کرد مسلما" خیلی جالب انگیز ناک می بود


آره عزیزم واقعا جالب بود چه فایده خواهر هر چی می دویم لاغر نمیشیم
مامان محمد پرهام
5 اردیبهشت 90 16:17
خدايا به من كمك كن كه ابعاد مضحك چيزهاي جدي را در طول روز پيدا كنم و دنيا را بيش از حد جدي نگيرم ....................................................................
مهگل
5 اردیبهشت 90 17:38
سلام دوست عزیز در وبلاگ دنیای زیبا با زیباسازهای جالب منتظرتان هستیم.
آبجی فهیمه
5 اردیبهشت 90 19:27
سلام خاله سارای عزیز: ممنون از لطفتون... خوندین نظر آقامون رو؟می بینین تو رو خدا چقدر ناقلاست؟خوشحالم که شاد شدید...پسمل های گلتون رو هم از طرف من ببوسید
مامان آنیسا
5 اردیبهشت 90 19:40
سلام به سارا جون وپسرای نازش امیدوارم همیشه در کنار هم شاد وخندون باشید وخوشحالم که بهتون خوش گذشته
مامان روژین
6 اردیبهشت 90 1:05
سلام . خوش بگذره همیشه بهتون . فکر کنم بدونم تو عکس آخر چرا هرکدوم از یه طرف می رن . میخوان شما و بابایی کلافه بشید ندونید دنبال کدوم یکی بدویید . خیلی ماهن این دو تا آقای فسقل .
مامان محمد پرهام
6 اردیبهشت 90 9:26
در مورد لاغری صحبتش رو باز نکن که گریه ام می گیره آخه خیلی خیلی لاغر شدم،دیگه اعصابمو به هم ریخته خصوصا" بعد از تولد پرهام و جریانات موندن توی بیمارستان و حرص خوردنام دیگه هم وزنم بر نمی گرده
مامان حسین
6 اردیبهشت 90 13:33
سلام سارا جون فرشته هات چطورن
زينب عشق مامان و بابا
6 اردیبهشت 90 14:40
سلام سلام گلهاي خوشگل اميدوارم هميشه سالم و پرانرژي دنبال گلهاتون بدويد
مامان الی
6 اردیبهشت 90 17:47
چه گل پسرای ناز و بانمکی خدا حفظشون کنه براتون.... سارا جون اگه می خوای پرهام جیگر زود تر سر بهراه شه و دست مامانی و بگیره و راه بره تنها راهش اینه که بیشتر ببریش پیاده روی .... موفق یاشید مامانی مهربون
rahim
6 اردیبهشت 90 20:48
سلام وبلاگ جالبی داری ممنون میشم به ما هم سر بزنی با دنلود تصویری شهرام صولتی
yasamin
13 اردیبهشت 90 23:40
salam sara jon
aks ha khaily ghashang bodan
kheily delam barashon tang shode
az dor bosssssssssssssss


یاسمین نمی دونی چقدر خوشحال شدمممممممممممم زود بیا پیشمون دیگه بوسسس
elnaz
4 خرداد 90 11:54
elahi fadatoon besham. ey parham shaytoon ba oon adahaee k dar miyari.mooshe man fandogh. taha joonamam bokhoram.ghelgheli.
مامان محمد علی
12 مرداد 90 16:52
سلام عزیزم خدا بچه هاتو واست نگه داره میشه لطف کنی بگی بچه هات حسادت همدیگرو میکنند سخت یا نه من یه پسر شیطون دارم مییگم بچه ام خیلی تنهاست یدمنه بیارمیا نه البته میگه اگه نی نی بیاری میکشمش با هم بازی میکنند خود شما چطور صبرتون زیاد یا زود عصبیمیشید 793