♥♥ فرشته های روی زمین ♥♥

خواب خرگوشی

سلام طاهای دوست داشتنی من: دیروز یک اتفاقی افتاد که با وجود این که سرمای سختی خوردم و به شدت سرفه می کنم دلم نیومد برات ننویسم عزیزم شما وقتی کوچیک بودی مامانی شبها خیلی وقتها جیغ می زدی و از خواب بیدار می شدی وتا مدتی بعد حدودا یکساعت جیغ می زدی من وبابا هم دور خونه می دویدم و نمی دونستیم تو رو چه جوری ساکت کنیم هر کار می کردیم ساکت نمی شدی اوایل که اینجوری می شدی که کارمون به درمانگاه هم رسید ولی خوب چیزی نبود کم کم فهمیدیم خواب بد می بینی خلاصه کلی مطلب راجع به خواب بد بچه ها می خوندم و همه جا گفته بود بچه ها خیلی وقتها خواب بد می بینند وتا وقتی اون خواب از ذهنشون پاک نشه آروم نمی شوند یکدفعه هم توی یک برنامه ت...
17 فروردين 1390

بدون عنوان

سلام طاهای گلم: می دونی مامان این روزها خیلی نگرانتم نمی دونم نگران چی باشم ؟اون از دندونات آخه پسرم چرا نمی ذاری دندوناتو مسواک بزنم همه دندونات خراب شده دارم از غصه می میرم دندونپزشک هم که نمی ذاری دندونات رو نگاه کنه پس چکار کنیم؟       پارسال دندونپزشک گفت چون نمی ذاری باید بیهوشت کنیم   و دندونات رو درست کنه ولی من وبابا راضی نشدیم ؟آخه چطور می تونستیم بذاریم تو رو بیهوشت کنن؟ خلاصه بابا جونم گفت صبر کنیم هر وقت دندونات درد گرفت ببریمت دکتر و یکی یکی در مانشون کنیم الان چند روز همش می گی دندونم هر وقت می گی دندونم دلم هری میریزه پائین دارم از نگرانی می میرم نمی دونم چرا اینقدر دند...
13 فروردين 1390

جملات زیبا

سلام عزیزای مامان: توی بعضی از سایتها جمله های خیلی قشنگی دیدم براتون می نویسم تا وقتی بزرگ می شید شاید به دردتون بخوره: فقط کسی رنگین کمان را می بیند که تاآخر زیر باران ایستاده باشد برای شاد بودن تنها به بدنی سالم وحافظه ای ضعیف نیاز داری برگ در انتهای زوال می افتد ومیوه در ابتدای کمال بنگر که چگونه می افتی هیچ وقت مغرور نشو برگها وقتی می افتند که فکر می کنند طلا شده اند شنا کردن در جهت آب از عهده ماهی مرده هم بر می آید مانند توپ باش که هرچه محکمتر به زمین می خورد بیشتر اوج می گیرد وسعت دنیای هرکس به اندازه وسعت تفکر ا...
10 فروردين 1390

برای دلم

  برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم، دست نوازش بر سرش میکشم، میگویم: «غصه نخور، میگذرد …» برای دلم، گاهی پدر میشوم، خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی ….» گاهی هم دوستی میشوم مهربان، دستش را میگیرم، میبرمش به باغ رویا … …. خودم از دست من خسته ست... ...
10 فروردين 1390

سیب

سلام  پسرای گلم: مامانتون خیلی شعر دوس ت داره اینم یکی از اون شعراست الان براتون می نویسم شاید وقتی شما بزرگتر می شید با گذر زمان یادم بره مثل خیلی از چیزهایی که یادم رفته.......... تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلوده به من كرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاك و تو رفتی و هنوز سالهاست كه در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تكرار كنان می دهد آزارم و من اندیشه كنان غرق این پندارم كه چرا خانه كوچك ما سیب نداشت ...
6 فروردين 1390

درد دل

سلام عزیزای دلم: امروز دوم فروردین سال ۱۳۹۰ یعنی دومین روز عید وهنوز شما خوابید که این مطلب  رو می نویسم راستش دلم گرفته بود گفتم بنویسم شاید آروم بشم . پسرای من وقتی بزرگتر بشید می فهمید که این روزها برای همه آدمها پر از شادی و شوق. شوق اومدن سال جدید شوق اومدن بهار از ته دلم آرزو می کنم همه آدمها همیشه شاد باشند ولی آدمهایی هم هستند که این روزها غمگینند و وقتی غصه ای داری این روزها غصه برات سنگین تر می شه من این تجربه رو دو دفعه داشتم یک دفعه سال ۸۱ که پدرمو از دست دادم برای همه آدمهایی که عزیزی رو از دست می دن سال جدید مخصوصا لحظه سال تحویل بسیار دردناک می دونم شروع سال نو بدون کسی که هر سال کنار تو بوده و بعد از تح...
2 فروردين 1390